یسنایسنا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره
عشق مامانی وباباییعشق مامانی وبابایی، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

یسنا دختر ناز مامان

سلام

روز مادر مبارک......

  سلام به بهترین و مهربون ترین فرشته روی زمین مادر عزیزم روزت مبارک ای کاش این اجازه رو داشتم تا توی این روز کنارت باشم یا لا اقل صدات رو بشنوم بهترینم  تنها هدیه ای که میتونم توی این شرایط تقدیمت کنم فقط همین چند بیت شعره با تمام وجود دلم میخواست کنارت باشم نمیدونی چقدر به سانیا حسودی میکنم که توی این روز کنار توست............   تا دیده ام به روی جهان باز شد، زشوق       لبخند مهربان تو جا در تنم دمید     فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو     دست نوازش تو به فریاد من رسید     بعد از خدا ، خدای دل و جان من توئی ...
30 فروردين 1393

بالاخره یسنا چهار دست و پا رفت ....

ای جان دل من دختر قشنگم بالاخره تونستی در سن هفت ماه و بیست و چهار روزگی چهار دست و پا راه بری اولش خیلی اروم بود ولی الان حسابی زرنگ شدی و دنبال مامان این اتاق و اون اتاق میای فدات بشم الاهی عشق مامان       ...
27 فروردين 1393

اخه من چه کنم از دست این وروجک.....

ای جان دل دختر نازم این روزا عادت کردی صبح زود وقتی بابا میره سر کار بیدار میشی و دیگه نمیزاری مامان بخوابم کلی اذیتم میکنی تا از جام بلند بشم و بریم صبحانه بخوریم اما بعدش که خواب رو از سر من پروندی و بیدارم کردی خودت با خیال راحت میگیری میخوابی جالب اینجاست که اون موقع صبح هنوز داری خمیازه میکشی ولی دلت نمیخواد بخوابی             ...
23 فروردين 1393

جشن دندونی

سلام سلام به همگی به مامان ناهید به بابا عباس به خاله سانیا که توی جشن دخترم جای خالیشون برام خیلی حس میشد وسلام به همه دوستای نینی وبلاگی بالاخره ما جشن دندونی دخملی رو گرفتیم روز 14 فروردین ساعت 8 شب از 3 روز قبلش کیک سفارش داده بودم مثلا به بهترین شیرینی فروشی اما ساعت 6 که رفتیم کیک رو بگیریم گفت قنادشون مریض شده و نتونستن کیک رو اماده کنن منم کلی عصبانی شدم بعد رفتیم یه شیزینی فروشی دیگه و گفت طرحش رو بدیم یک ساعته تحویل میده خدایی هم کارش خیلی عالی بود و دقیقا ساعت 8 شب کیک به جشن رسید برای پیش غذا آش دندونی دادیم برای غذای اصلی ساندویچ الویه وبرای دسر هم کیک و ژله همراه چای اینم عکس ها ی جشن: ...
16 فروردين 1393

توانمندی های جدید یسنا

الاهی دورت بگردم دخترم چقدر شیرین شدی مامانی ای کاش بابا عباس و مامان ناهید خاله سانی هم میدیدنت جدیدن دومین دندونت هم در اومده و قراره 14 فروردین ینی فردای 13 به در برات جشن دندونی بگیریم بابایی هم الان رفته که کیک سفارش بده میخوام کیکت شبیه دندون باشه ولی نمیدونم این جا بتونن یا نه؟؟؟؟ اولین کلمه ای که گفتی:: نه نه نه... الانم میتونی بگی مامان البته فقط وقتی میگی که بهم نیاز فوری داری ینی یا گرسنه ای یا تشنه ای یا جات کثیفه یا خوابت میاد..... دس دسی میکنی به معنی بله سر تکون میدی برای چهار دست و پا رفتن هم تلاش میکنی ولی پخش زمین میشی   اینم چند تا عکس جدید         &nbs...
16 فروردين 1393

تحویل سال 1393 ..

دختر قشنگم  امسال تحویل سال با سال های پیش خیلی متفاوت بود شب چهارشنبه سوری عمو بهروز از   بالای نردبان افتاد و به خاطر اینکه حالش خوب نبود نمی تونست بیاد خونه عزیز ما هم که خیلی نگران حالش بودیم و طاقت نداشتیم بمونیم ساکمون رو جم کردیم و تحویل سال رفتیم تهران خونه عمو بهروز و سال رو اونجا تحویل کردیم و شما مثل اولین شب چله اولین عیدت رو هم خونه عمو بهروز بودی اینم عکساش...               اینم عمو بهروز که خدا رو شکر الان حالش بهتره       ...
8 فروردين 1393
1